زمان تقریبی مطالعه: 17 دقیقه
 

استعانت لوط (قرآن)





حضرت لوط (علیه‌السلام)، در برابر قوم تبهكار خود، و نیز برای پيروزى بر مفسدان، از خداوند متعال یاری طلبید و خدا آن را اجابت فرمود.


۱ - استمداد لوط در برابر قوم تبهکار



حضرت لوط (عليه‌السلام)، در برابر قوم تبهكار خود، از خداوند متعال استعانت جست و خدا آن را اجابت فرمود:

• «وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ؛ و همسرانى را که پروردگارتان براى شما آفريده است رها مى‌کنيد؟! (حقّاً) شما قوم تجاوزگرى هستيد!».

۱.۱ - تفسیر آیه



۱.۱.۱ - مراد از تذرون


کلمه (تذرون) به معناى (تترکون) است؛ یعنى زنان را رها مى‌کنید، و این کلمه ماضى ندارد، یعنى از ماده (ذرو) ماضى ساخته نشده است.

۱.۱.۲ - آمیزش با همجنس


توضیح (ما خلق لکم) که در سخن لوط (علیه‌السلام) با قوم خود آمده، با بیان اینکه آمیزش با همجنس برخلاف نظام خلقت و فطرت انسان است.
اگر در خلقت انسان و انقسامش به دو قسم نر و ماده و نیز به جهازات و ادواتى که هر یک از این دو صنف مجهز به آن هستند و هم‌چنین به خلقت خاص هر یک دقت کنیم، جاى هیچ تردید باقى نمى‌ماند که غرض صنع و ایجاد، از این صورتگرى مختلف و از این غریزه شهوتى که آن هم مختلف است، در یک صنف از مقوله فعل و در دیگرى از مقوله انفعال است، این است که دو صنف را با هم جمع کند و بدین وسیله عمل تناسل که حافظ بقای نوع انسانى تاکنون بوده انجام پذیرد.

پس یک فرد از انسان نر، که او را مرد مى‌خوانیم، بدین جهت که مرد خلق شده است، براى یک فرد ماده از این نوع نه براى یک فرد نر دیگر، و یک فرد از انسان ماده که او را زن مى‌نامیم براى نر از این نوع خلق شده نه براى یک فرد ماده دیگر، آنچه مرد را در خلقتش مرد کرده براى زن خلق شده و آنچه که در زن است و در خلقت او را زن کرده براى مرد است و این زوجیت طبیعى است، که صنع و ایجاد عالم میان مرد و زن یعنى نر و ماده آدمى برقرار کرده و این جنبنده را زوج کرده است.

از سوى دیگر اغراض و نتایجى که اجتماع و یا دین در نظر دارد، این زوجیت را تحدید کرده و برایش مرزى ساخته به نام نکاح، که یک جفت‌گیرى اجتماعى و اعتبارى است، به این معنا که اجتماع میان دو فرد - نر و ماده - از انسان که با هم ازدواج کرده‌اند، نوعى اختصاص ‌ قائل شده، که این اختصاص مسئله زوجیت طبیعى را تحدید مى‌کند؛ یعنى به دیگران اجازه نمى‌دهد که در این ازدواج شرکت کنند.
پس فطرت انسانى و خلقت مخصوص به او، او را به سوى ازدواج با زنان هدایت مى‌کند، نه ازدواج با مردان. و نیز زنان را به سوى ازدواج با مردان هدایت مى‌کند، نه ازدواج با زنى مثل خود. و نیز فطرت انسانى حکم مى‌کند که ازدواج مبنى بر اصل توالد و تناسل است، نه اشتراک در مطلق زندگى.

۱.۱.۳ - مراد از ما خلق لکم


از اینجا روشن مى‌شود که در جمله (ما خلق لکم) آنچه به ذهن نزدیک‌تر است این است که مراد از آن عضوى است از زنان که با ازدواج براى مردان مباح مى‌شود، و لام در (لکم) لام ملک است، آن هم ملک طبیعى، و نیز کلمه (من) در جمله (من ازواجکم) تبعیضى است و مراد از زوجیت، زوجیت طبیعى است، هرچند به وجهى که ممکن است مراد از آن زوجیت اجتماعى و اعتبارى باشد.

و اما اینکه بعضى از مفسران احتمال داده‌اند که مراد از لفظ (ما) زنان، و جمله (من ازواجکم) بیان آن باشد، احتمالى است بعید.

۱.۱.۴ - مراد از بل انتم ...


(بل انتم قوم عادون) - یعنى بلکه شما مردمى متجاوز و خارج از آن حدى هستید که فطرت و خلقت برایتان ترسیم کرده. پس این جمله در معناى آیه (انکم لتاتون الرجال و تقطعون السبیل) مى‌باشد.
پس، از همه مطالب گذشته روشن شد که کلام خدای تعالی بر اساس ‌حجتى برهانى است که به آن حجت اشاره فرموده است.

• «رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ؛ پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مى‌دهند، رهايى بخش!».

۱.۲ - بیان آیه


یعنى پروردگارا مرا و اهلم را از اینکه پیش رویم و بیخ گوشم لواط مى‌کنند و یا از اینکه و بال عملشان و عذابى که خواه ناخواه به ایشان مى‌رسد، نجاتم بده.
و اگر در اینجا تنها خودش و اهلش را ذکر کرد، براى این بود که کسى از اهالى قریه به وى ایمان نیاورده بود؛ هم‌چنان‌که خداى تعالى درباره آنان فرمود: (فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین).

• «فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ؛ ما او و تمام خاندانش را نجات داديم».

• «أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛ ما او و تمام خاندانش را نجات داديم».

۱.۲ - بیان آیه



۱.۳.۱ - مراد از نادی


(نادى) از ماده (نداء) به معنى مجلس عمومى، و گاه به معنى مرکز تفریح است؛ چون افراد در آنجا یکدیگر را صدا مى‌زنند و ندا مى‌کنند.
قرآن در اینجا شرح نداده است که آنها چه منکراتى در مجالس خود انجام مى‌دادند، اما ناگفته پیداست اعمالى بوده است که متناسب با همان عمل زشتشان بوده، و به‌طورى‌که در بعضى از تواریخ آمده آنها فحش‌هاى رکیک و کلمات زشت و زننده رد و بدل مى‌کردند، با کف دست بر پشت یکدیگر مى‌زدند قمار مى‌کردند، بازی‌هاى بچه‌گانه داشتند، مخصوصا سنگ‌هاى کوچک به یکدیگر یا به عابران پرتاب مى‌کردند، انواع آلات موسیقی را به کار مى‌بردند، و حتى در حضور جمع بدن خود را برهنه و گاه کشف عورت مى‌کردند!.
در حدیثى از (ام هانى) از پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلّم) چنین آمده است که حضرت در پاسخ سؤال از جمله «و تاتون فى نادیکم المنکر» فرمود: کانوا یخذفون من یمر بهم و یسخرون منه: (آنها هر کسى که رد مى‌شد، سنگ‌ریزه به سوى او پرتاب مى‌کردند و به باد مسخره‌اش مى‌گرفتند.

۱.۳.۲ - پاسخ قوم به سخنان لوط


اکنون ببینیم پاسخ این قوم گمراه و ننگین در برابر سخنان منطقى حضرت لوط (علیه‌السلام) چه بود.
قرآن مى‌گوید: (آنها جوابى جز این نداشتند که گفتند: اگر راست مى‌گویى عذاب خدا را براى ما بیاور) (فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین).
آرى آن هوس‌بازان که فاقد عقل و درایت کافى بودند، این سخن را از روى سخریه و استهزا در برابر دعوت معقول و منطقى لوط گفتند.
و از این پاسخ به‌خوبى استفاده مى‌شود که لوط علاوه بر آن سخنان مستدل آنها را به عذاب دردناک الهى نیز در صورت ادامه راه خود تهدید کرده بود؛ اما آنها همه را رها کردند و این یکى را چسبیدند، آنهم از روى مسخره و استهزا در سوره قمر آیه ۳۶ نیز شبیه این مطلب آمده است و لقد انذرهم بطشتنا فتماروا بالنذر: (لوط قومش را از عذاب ما ترسانید، اما آنها با بیم‌دهندگان به ستیز برخاستند).
ضمنا این تعبیر قوم گمراه نشان مى‌دهد که آنها مى‌خواستند از عدم نزول عذاب نتیجه‌گیرى کنند که او کاذب و دروغ‌گو است؛ درحالى ‌

• «قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ؛ آيا شما به سراغ مردان مى‌رويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‌کنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‌دهيد؟! «اما پاسخ قومش جز اين نبود که گفتند:» اگر راست مى‌گويى عذاب الهى را براى ما بياور!».

۱.۱ - تفسیر آیه


در اینجا بود که لوط (علیه‌السلام) دستش از همه جا کوتاه شد، رو به درگاه خدا آورد و با قلبى آکنده از غم و اندوه گفت: (پروردگارا! مرا بر این قوم مفسد، پیروز گردان) (قال رب انصرنى على القوم المفسدین‌).
قومى که روى زمین را به فساد و تباهى کشیده‌اند، اخلاق و تقوا را بر باد داده‌اند، عفت و پاک‌دامنى را پشت سر انداخته‌اند، عدالت اجتماعى را زیر پا نهاده‌اند، و شرک و بت‌پرستی را با فساد اخلاق و ظلم و ستم آمیخته‌اند، و نسل انسان را به فنا و نیستى تهدید کرده‌اند، پروردگارا! مرا بر این فاسدان مفسد پیروز فرما.

۱.۴.۱ - نکته


بلاى همجنس‌گرایى!
(همجنس‌گرایى) چه در میان مردان باشد (لواط) و چه در میان زنان (مساحقه) از بدترین انحرافات اخلاقى است که سرچشمه مفاسد زیادى در جامعه خواهد بود.
اصولا طبیعت زن و مرد آن‌چنان آفریده شده است که آرامش و اشباع سالم خود را در علاقه به جنس مخالف (از طریق ازدواج سالم) مى‌بینند، و هرگونه تمایلات جنسى در غیر این صورت، انحراف از طبع سالم انسانى و یکنوع بیمارى روانى است که اگر به آن ادامه داده شود روز‌به‌روز تشدید مى‌گردد و نتیجه‌اش بى‌میلى به (جنس مخالف) و اشباع ناسالم از طریق (جنس موافق) است.

• «وَلَمَّا جَاءَتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ؛ و هنگامى که فرستادگان ما (از فرشتگان) بشارت (تولد فرزند) براى ابراهيم آوردند، گفتند: «ما اهل اين شهر و آبادى را (و به شهرهاى قوم لوط اشاره کردند) هلاک خواهيم کرد، چراکه اهل آن ستمگرند!».

۱.۱ - تفسیر آیه


سرانجام دعاى لوط مستجاب شد و فرمان مجازات سخت و سنگین این قوم تبهکار از سوى پروردگار صادر گردید، فرشتگانى که مأمور عذاب بودند، قبل از آنکه به سرزمین لوط (علیه‌السلام) براى انجام مأموریت خود بیایند به سرزمینى که ابراهیم (علیه‌السلام) در آن بود براى اداى رسالتى دیگر، یعنى بشارت ابراهیم (علیه‌السلام) به تولد فرزندان رفتند.
آیات فوق نخست داستان برخورد آنها را با ابراهیم (علیه‌السلام) بیان مى‌کند و مى‌گوید: (هنگامى که فرستادگان ما به سراغ ابراهیم با بشارت آمدند (و او را به تولد اسحاق و یعقوب نوید دادند) افزودند، ما اهل این شهر و آبادى را (اشاره به شهرهاى قوم لوط) هلاک خواهیم کرد چرا که اهل آن ظالم و ستمگرند) (و لما جائت رسلنا ابراهیم بالبشرى قالوا انا مهلکوا اهل هذه القریة ان اهلها کانوا ظالمین).
تعبیر به (هذه القریة) (این آبادى) دلیل بر این است که شهرهاى قوم لوط در مجاورت سرزمین ابراهیم بود.
و تعبیر به (ظالم) به خاطر آن است که آنها، هم بر خویشتن ظلم مى‌کردند که راه شرک و فساد اخلاق و بى‌عفتى را پیش گرفته بودند، و هم بر دیگران که ظلم و ستم آنها حتى شامل عابرین و کاروان‌هایى که از آن سرزمین عبور مى‌کردند مى‌شد.

۲ - استعانت لوط برای پيروزى بر مفسدان



حضرت لوط (علیه‌السلام) برای پيروزى بر مفسدان، از پروردگار خود استعانت جست:

• «وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ؛ و همسرانى را که پروردگارتان براى شما آفريده است رها مى‌کنيد؟! (حقّاً) شما قوم تجاوزگرى هستيد!».

۱.۱ - تفسیر آیه


هرگز نیاز طبیعى، اعم از روحى و جسمى، شما را به این کار انحرافى نکشانده است؛ بلکه تجاوز و طغیان است که دامانتان را به چنین ننگى آلوده کرده.
کار شما به آن مى‌ماند که انسان میوه‌هاى خوشبو، غذاهاى نیروبخش و سالم و طبیعى را رها کرده، و به سراغ غذاى مسموم، آلوده و مرگ‌آفرین برود، این نیاز طبیعى نیست، این تجاوز و طغیانگرى است. در این باره نکاتی بیان می‌شود: ۱. همجنس‌گرایى یک انحراف شرم‌آور؛ ۲. عواقب شوم همجنس‌گرایى.

• «رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ؛ پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اينها انجام مى‌دهند، رهايى بخش!».

۱.۲ - بیان آیه


سرانجام آن‌همه اندرزها و نصیحت‌ها اثر نگذارد، فساد سراسر جامعه آنها را به لجنزار متعفنى مبدل ساخت، اتمام حجت به اندازه کافى شد. رسالت لوط (علیه‌السلام) به آخر رسیده است، در اینجاست که باید از این منطقه آلوده، خود و کسانى را که به دعوت او ایمان آورده‌اند نجات دهد، تا عذاب مرگبار الهى قوم ننگین را در هم کوبد.
در مقام نیایش و تقاضا به پیشگاه خداوند برآمده چنین عرض کرد: پروردگارا! من و خاندانم را از آنچه اینها انجام مى‌دهند، رهایى بخش (رب نجنى و اهلى مما یعملون).
گرچه بعضى احتمال داده‌اند که منظور از اهل همه کسانى باشند که به او ایمان آوردند، اما آیه ۳۶ سوره ذاریات مى‌گوید: تنها یک خانواده بود که ایمان آورده بودند فما وجدنا فیها غیر بیت من المسلمین.
ولى چنان‌که قبلا هم اشاره کردیم، بعضى از تعبیرها که در آیات مورد بحث آمده نشان مى‌دهد که قبلا نیز جمعى به او ایمان آورده بودند که از آن سرزمین تبعید شدند.
ضمنا از آنچه گفته شد، این واقعیت روشن مى‌شود که دعاى لوط براى خاندانش روى جنبه‌هاى عاطفى و پیوند خویشاوندى نبود؛ بلکه به خاطر ایمانشان بود.

• «وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ؛ و لوط را فرستاديم هنگامى که به قوم خود گفت: «شما عمل بسيار زشتى انجام مى‌دهيد که هيچ‌يک از مردم جهان پيش از شما آن را انجام نداده است!».

۱.۲ - بیان آیه


یعنى (و ارسلنا لوطا)، و یا (و اذکر لوطا) و جمله (انکم لتاتون الفاحشه - شما عمل زشت به جا مى‌آورید)، به ظاهر جمله‌اى است خبرى؛ ولى منظور تعجب و انکار است؛ و مراد از کلمه (فاحشه) همان عمل لواط است.
و جمله: (ما سبقکم بها من احد من العالمین)، جمله‌اى است استینافى‌، که معناى فاحشه را روشن مى‌کند، و فاحشه بودنش را تأکید مى‌نماید، و گویا مراد این است که این عمل به این صورت که در بین شما شیوع یافته در هیچ قومى قبل از شما شایع نشده، و یا ممکن است جمله حالیه باشد، از فاعل (لتاتون) که در این صورت معنا چنین مى‌شود: شما عمل زشتى مرتکب مى‌شوید؛ درحالى‌که هیچ قومى از اقوام قبل از شما، مرتکب آن نشدند.

• «أئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ؛ ما او و تمام خاندانش را نجات داديم».

۱.۱ - تفسیر آیه


این استفهام، استفهام از امرى است که سزاوار نیست هیچ شنونده‌اى تصدیقش نماید و صاحب عقلى آن را بپذیرد، و چون چنین بود، آن را با کلمه (ان) و (لام) در (لتاتون) که هر دو براى تأکید است تأکیدش کرد.
مراد از اتیان رجال، قطع سبیل و اتیان منکر در نادى که قوم لوط مرتکب مى‌شده‌اند.

۲.۴.۱ - مراد از اتیان رجال


و این سیاق خود شاهد است بر اینکه مراد از آمدن رجال، عمل لواط است، و مراد از قطع سبیل، اهمال گذاشتن طریق تناسل، و لغو کردن آن است؛ چون راه تناسل عبارت است از نزدیکى و جماع با زنان، و قوم لوط این راه را قطع نمود، و آن را لغو کردند، پس تعبیر به قطع سبیل کنایه است از اعراض از نسوان و ترک مقاربت با آنان، و مراد از (اتیانهم المنکر فى نادیهم) - با در نظر داشتن اینکه کلمه (نادى) به معناى مجلسى است که جمعى در آن گرد هم باشند، و وقتى گفته مى‌شود: نادى که همه اهل مجلس حضور داشته باشند -، این است که عمل لواط را و یا مقدمات شنیعه آن را در پیش روى همه انجام مى‌دادند.

۲.۴.۲ - مراد از قطع سبیل


بعضى از مفسرین گفته‌اند: (مراد از (قطع سبیل)، بستن راه‌هایى است که به شهر و دیار ایشان منتهى مى‌شد؛ چون قوم لوط از شهر بیرون مى شدند، و سر راه را بر مسافرینى که مى‌خواستند به شهر آنان درآیند مى‌گرفتند، و آنگاه هر یک سنگى به طرف آنها پرتاب مى‌کردند، سنگ هر کس به هر کس مى‌خورد، او را مى‌گرفتند و اموالش را غارت مى‌کردند، و با او عمل لواط انجام مى‌دادند، و تازه سه درهم نیز غرامت مى‌ستاندند، و در شهر قاضى داشتند که او هم همین‌طور قضاوت مى‌کرد، و حق را به اهل شهر مى‌داد).
بعضى دیگر گفته‌اند: (مراد از (قطع سبیل)، اشاره به گناه دیگر آنان است، و آن اینکه علاوه بر عمل زشت مزبور راهزنی هم مى‌کردند) ولى به‌طورى‌که خواننده ملاحظه فرمود، سیاق آیه خلاف این را مى‌رساند.

۲.۴.۳ - مراد از اتیان منکر


بعضى دیگر گفته‌اند: (مراد از (اتیان المنکر فى النادى)، این است که: مجالسشان همه رقم منکرات و اعمال زشت داشت، به یکدیگر ناسزا، و ناملایم مى‌گفتند، و قمار مى‌کردند، و به عابران سنگ مى‌انداختند، و دف و ناى مى‌نواختند، کشف عورت مى‌کردند، لواط مرتکب مى‌شدند. ولى خواننده عزیز آنچه را که از سیاق استفاده مى‌شد فهمید).
و جمله (فما کان جواب قومه الا ان قالوا ائتنا بعذاب الله ان کنت من الصادقین (استهزا و سخریه‌اى بوده از ایشان، که از آن برمى‌آید لوط (علیه‌السلام) ایشان را به عذاب خدا تهدید مى‌کرده، و ایشان در پاسخش از باب مسخره مى‌گفتند: چرا معطلى؟ اگر راست مى‌گویى بیاور آن عذاب را، و این نکته در جاى دیگر به صراحت آمده که (و لقد انذرهم بطشتنا فتماروا بالنذر).

• «قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ؛ آيا شما به سراغ مردان مى‌رويد و راه (تداوم نسل انسان) را قطع مى‌کنيد و در مجلستان اعمال ناپسند انجام مى‌دهيد؟! «اما پاسخ قومش جز اين نبود که گفتند:» اگر راست مى‌گويى عذاب الهى را براى ما بياور!».

۱.۲ - بیان آیه


این جمله سؤال و درخواست فتح است از لوط (علیه‌السلام) و هم نفرینى است به قوم بدکارش، که آنان را مفسد نامید؛ چون عملشان زمین را فاسد مى‌کرد براى این که نسل بشر را قطع و بشریت را تهدید به فنا مى‌نمود.

۳ - پانویس


 
۱. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۶.    
۲. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۴۳۶، ترجمه موسوی همدانی.    
۳. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۵، ص۴۳۷، ترجمه موسوی همدانی.    
۴. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۹.    
۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۷۰.    
۶. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۹.    
۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۵۵.    
۸. قمر/سوره۵۴، آیه۳۶.    
۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۵۶.    
۱۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۰.    
۱۱. تمکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۵۷.    
۱۲. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۵۷ ۲۵۸.    
۱۳. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۱.    
۱۴. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۶، ص۲۶۰ ۲۶۱.    
۱۵. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۶.    
۱۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۱۸ ۳۱۹.    
۱۷. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۱۹ ۳۲۱.    
۱۸. شعراء/سوره۲۶، آیه۱۶۹.    
۱۹. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۱۵، ص۳۲۵.    
۲۰. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۸.    
۲۱. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۸۲، ترجمه موسوی همدانی.    
۲۲. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۲۹.    
۲۳. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۸۲، ترجمه موسوی همدانی.    
۲۴. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۸۳، ترجمه موسوی همدانی.    
۲۵. عنکبوت/سوره۲۹، آیه۳۰.    
۲۶. طباطبایی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج۱۶، ص۱۸۳، ترجمه موسوی همدانی.    


۴ - منبع



مرکز فرهنگ و معارف قرآن، فرهنگ قرآن، ج۳، ص۱۵۲، برگرفته از مقاله «استعانت لوط».    


رده‌های این صفحه : استعانت | حضرت لوط | موضوعات قرآنی




آخرین نظرات
کلیه حقوق این تارنما متعلق به فرا دانشنامه ویکی بین است.